از نیمه شب گذشته، دلم نمیخواد بخوابم ! و من خسته شدم از این روزهای تکراری، از اینکه دوباره صُبح 10:30 بلند میشوم، صبحانه و چایی میخورم . چرا اجازه ندارم بیشتر بخوابم ؟ چرا راحتم نمیذارن ؟ یا دورهمیمیبینم یا برمیگردم تویِ اتاقم و دوباره زندگیِ مزخرفِ همیشگی . این روزها احساس میکنم دارم پوسیده میشم، نه کلاسی و نه حتی دوستم رو دیدم! همون دلخوشی هم از بین رفت .. این کرونا ویروس همه را خانه نشین کرد. اما میدونی، دوستم میگفت آهِ تو کلِ جهان رو گرفت .. چون هیچکس دَرک نمیکرد نداشتنِ آزادی مثِه سابق چقَدر سخته :) و مَن هر روز غصه و غصه ! الان شاید با خونه نشینی خیلیها دَرکش کنن :) آره درکش کنین شاید بفهمید چقدر سخته .. سیگار دلم میخواهد ..
استادِ نقاشی گفته کارها و تمرینهامون رو تویِ واتساپ براش بفرستیم و تنبل بازی در نیاریم .. من یک نقاشی را تمام کردم و یکی نیز تمرینی کشیدم و ایرادهامو پیدا کردم ..
میتونم بگم جز آبرنگ هیچ سبکی رو دوست ندارم. شاید رنگِ روغن اما نع؛ همآن آبرنگ ! باورم نمیشه آخرِ شهریور بود که نمایشگاه نقاشی داشتیم، انگار حدود یک سال پیش .. همین چیزها آدم را پیر میکند و وقتی در این سن میگویم پیر شده ام کسی درکش نمیکند ..
هفته یِ گذشته از دیجی کالا خرید کردم، طبق رهگیری بسته ام شیراز است اما نمیدانم چرا اینقدر پست کُند شده، کلافه ام کرده اند. الان که نمیشود رفت بیرون انتظارم از پست بیشتر است . دو روز پیش هم از یک سایت هنری، آبرنگ و قلم خریدم، امیدوارم به بعد از عید نکشد ..
بعد مدتها آنشب بازی رئآل 2-0 بارسا را آنلاین تماشا کردم و فقط دنبالِ یک سایت میگشتم که از شرِ گزارشگرِ صدا و سیما راحت شوم؛ عادل که رفت دیگه فوتبالها لذتِ سابق رو نداشت واسم ..
شکلاتهایِ مغزدار خارجی؛ مخصوصا اگر پسته یا بادام زمینی باشد! شکلاتهای ِ ritter sport رو هم پیشنهاد میکنم ..
من واسَم قابل درک نیست که بهار رو خونه نشین باشم این بازیِ کثیف رو تموم کنید :(